كلمه حوارى
هنوز ريشه اصلى كلمه«حوارى»براى من به دست نيامده است.غالبادر كتب اسلامى و تفاسير، اين كلمه را به اين شكل معنا كردهاند كه اصلايك كلمه عربى است و از ماده«حور»است.يك معناى ماده«حور»
حركت و تردد است و يك معناى ديگر آن سفيدى است و بعضى به هميندليل گفتهاند كه حواريين،«قصار»يعنى رختشوى بودهاند.در كتبتفسير ما اين مطلب زياد آمده است كه اينها رختشوى بودهاند چونلباسها را تميز و سفيد مىكردند و از اين جهتبه اينها«حوارى»گفته شدهاست.ولى به احتمال زياد اين كلمه اصلا عربى نباشد و ريشه عبرى ياسريانى داشته باشد، مخصوصا اگر عبرى باشد ممكن استيك وجهمشتركى با عربى داشته باشد.ولى خيلى بعيد است كه كلمه«حوارى»
عربى باشد،[زيرا]كلمه«حوارى»به ظاهر-يعنى در مقايسه با لغاتعربى-به شكل جمع است، ولى در تعبيرات قرآن و حتى در تعبيراتحضرت رسول صلى الله عليه و آله كلمه حوارى مفرد است و«ياى»اين كلمه ياىنسبت است.در بعضى از احاديثى كه از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل شده،چنين آمده است كه فلان كس حوارى من است;معلوم مىشود كه حوارىجمع نيست.جمع حوارى را بايد بگوييم:حوارىها و يا حواريين و اين بالغات عربى جور در نمىآيد.خصوصا روايتى در عيون اخبار الرضا نقل شده است كه در همان مجلس مامون حضرت رضا عليه السلام فرمود:اينكهمىگويند يا شما چنين مىگوييد كه آنها را از آن جهت«حوارى»گفتهاند كهرختشوى بودند و شغلشان رختشويى بود و لباسها را تميز مىكردندچنين چيزى نيست،آنها رختشوى نبودند،روحشوى بودند;از آنجهت كه روحها را پاكيزه مىكردند به آنها حوارى مىگفتند.حالا آياحضرت مىخواهند ريشه لغوى اين كلمه را بيان كنند؟بنابراين[يعنى اگرحضرت در اين مقام باشند]اين لغت اگر عربى هم نباشد،در همان ريشهاصلىاش بايد معناى سفيد كردن وجود داشته باشد... (1)
نظرات شما عزیزان: